سرزمین آب و آفتاب | فرهنگ های بومی محلی اهواز
استان خوزستان استانی در جنوب غربی ایران است، که در کرانه خلیج فارس قرار دارد و مرکز تولید نفت و گاز ایران بهشمار میآید. اگر به خواندن مطالب تاریخی و فرهنگی علاقه دارید این بخش به گزارش آسمونی را بخوانید چرا که در مورد فرهنگ بومی خوزستان ، سرزمین آب و آفتاب صحبت می کنیم.
فرهنگ بومی خوزستان ، سرزمین آب و آفتاب
مساحت استان خوزستان 64٫057 کیلومتر مربع است و با جمعیتی معادل 4٬710٬506 نفر (1395)، پنجمین استان پرجمعیت ایران محسوب میشود. شهر اهواز، مرکز استان خوزستان است.
از لحاظ تاریخی، خوزستان قدیمیترین منطقهٔ فلات ایران محسوب میشود، که پیشینهٔ سکونت انسان در آن به 2700 سال پیش از میلاد مسیح و شکلگیری تمدن عیلام در هزارهٔ سوم قبل از میلاد، بازمیگردد. خوزستان از شمال به لرستان، از شرق به استان چهارمحال و بختیاری، از شمالغربی به ایلام، از جنوبشرقی به کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به بوشهر و خلیج فارس و از غرب به کشور عراق محدود میشود.
استان خوزستان هماکنون دارای 18 نماینده در مجلس شورای اسلامی و 6 نماینده در مجلس خبرگان رهبری میباشد. شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب (بزرگترین تولیدکننده نفت ایران)، شرکت ملی حفاری ایران، شرکت فولاد خوزستان و شرکت نفت و گاز اروندان در استان خوزستان مستقر میباشند.
آداب و رسوم مردم خوزستان
تناسب آب و هوائى با زندگى کوچنشينى موجب شده که در اين استان، بخشى از جمعيت به دامدارى پرداخته و به ييلاق و قشلاق بپردازند. بخش شمالى و شمال شرقى خوزستان شامل مناطق شوش، مسجد سليمان، دزفول، شوشتر، ايذه تا محدوده باغ ملک و جانکى در شمال رامهرمز محل زندگى ييلاقى ايلات بختيارى و بخشى از ايلات لرستان و ايلام مىباشد .
بخشى از عشاير اين استان اعرابى هستند که در طول تاريخ و بهمرور زمان از صحراى عربستان کوچيده و سالهاى دراز در خوزستان ماندگار شدند . زبان عشاير بومى عربى و عشاير مهاجر استان که فصل زمستان را در مناطق قشلاقى خوزستان مىگذرانند به زبان و گويش خاص (لري) سخن مىگويند . در بين شهرستانهاى استان خوزستان، شهرستان آبادان فاقد جمعيت عشاير قشلاقى است.
خوزستان بهدليل دارا بودن ويژگىهاى آب و هوائي، از ديرباز تاکنون، مسکن ايلها و طايفههاى گوناگون بوده است. اقوام کوچنشين اين منطقه به سه دسته عمده لر – ترک و عرب تقسيم مىشوند . رعايت آداب و رسوم و شيوههاى قومي، از مسائلى است که شيخ يا رهبر در نظام عشايرى عرب بر آن تأکيد داشت.
مجالس سوگوارى با حضور و اعلام وى خاتمه مىيافت و در بقيه ٔ مراسم و سنن قومى نيز حضورى فعال داشت .
در بين ايلات ايران، ايلى بهنام لرکى وجود داشته که گذشت زمان آنرا به پراکندگى کشانده است. لرکى به دو زبان ترکى و فارسى شکسته سخن مىگويند . عروسى در ايل لرکىها با شرط رضايت والدين امکانپذير است.
از روشهاى ازدواج در اين ايل همبهرى است. وقتى پدر دختر پسرى ندارد، به پسر خواستگار پيشنهاد مىکند همبهر شود؛ يعنى داماد سرخانه شود. اما کمتر پسرى حاضر به قبول ان مىشود . در بين لرکىها زن ارزش زيادى دارد. پس از ديد و بازديد خانواده پسر، مشاوره مىپردازند و دفعات بعد بهعنوان بازديد با سوغاتى به منزل والدين دختر مىروند و گاهى چند روز آنجا مىمانند.
سپس مراسم خواستگارى پيش مىآيد. در روز معينى پدر داماد بههمراه عدهاى از ريشسفيدان محل با لباسهاى رسمى سوار بر اسب با هدايائى نظير کلهقند، چاي، توتون، گوسفند به خانه عروس مىروند. خانواد ۀ عروس نيز به استقبال آنها رفته و مسافتى را پياده طى مىکنند. سپس غذا تدارک ديده مىشود. در صورت توافق خانواده ٔ عروس در پايان مجلس، قرار کاغذگيرانى (نامزدي) مىگذراد .
در مجلس نامزدى ريش سفيدان، معتمدين محل و ميرزا (نويسنده) در خانه پدر عروس حاضر مىشوند. جلسه مردان و زنان جداگانه است. در مجلس زنان شادى و بزن و بکوب برپا مىشود و دست و پاى عروس را حنا مىبندند. مردان هم مجلس گرمى دارند؛ يکى آواز مىخواند و يکى نى مىزند، بعد بزرگتر محل به ميرزا مىگويد که شروع کنيم و وسايل نوشتن حاضر مىشود و مهريه و شيربها و جهيزيه تعيين و ثبت مىشود.
حاضران کاغذ نامزدى را امضاء مىکنند و کف مىزنند که به آن ‘ کف مارکي’ (کف مبارکي) مىگويند. از آن بهبعد دختر نامزد پسر مىشود . پس از اين جلسه در صورت مناسب بودن فصل و آمادگى طرفين عروسى روبهراه مىشود. وگرنه چند ماهى صبر مىکنند که به آن بردبانه مىگويند . 15 روز مانده به عروسى کمکم تدارک عروسى را مىبينند و گاهى نيز اينکار را ازچند ماه پيشتر آغاز مىکنند.
تا روز عروسى اين کارها انجام گيرد: سفيد کردن برنج، آرد کردن گندم، تهيه نان، خريد قند و چاى و توتون و تنباکو، تهيه هيزم، تهيه وسايل پخت و پز، تهيه ترکه جهت بازى مردان، دعوت تشمال (نوزانده ) ، دعوت قوم و خيش که هر يک مراسم مخصوص بهخود دارد. خداحافظى عروس از خانه پدر و آوردن عروس به خانه داماد نيز مراسم خاص خود را دارد . بردن جهيز عروس را ‘پشا’ مىنامند که شامل قالي، گليم، جاجيم، بالش، خورجين مىباشد. يکى دو هفته پس از عروسى خانواده ٔ عروس، داماد عروس را به شام دعوت مىکنند. اين دعوت را ‘پاگشوني’ مىنامند.
بهبهان در گذشته اگر داماد موفق به زفاف ميشد برايش نان تنوري، حلوا و كباب ميفرستاند و نيز اگر موفق نميشد برايش پشمك ميفرستادند.
فرهنگ بومی خوزستان
جشن های مردم خوزستان
مردم خوزستان تمام عیدهای ملی و مذهبی را جشن میگیرند. اهالی شوشتر، دزفول علاوه بر عیدها، جمعه آخر ذیحجه را هم جشن میگیرند. لباس نو میپوشند و به تفریحگاهها میروند، زیرا پس از آن ماه های محرم و صفر را عزادارند. در گذشته به رقص و پایکوبی میپرداختند و شب تا صبح در فضای باز و محوطههای باز به سر میبردند و بر این باور بودند که آن شب ستاره زهره به ستاره مشتری میرسد و کسی که به هم رسیدن این ستارهها را ببیند، هر نیتی بکند برآورده میشود.
مردم استان خوزستان عید نوروز را مفصل برگزار میکنند. از چند روز پیش، کلوچه مخصوصی از آرد، روغن، زیره و رازیانه درست میکنند. مراسم آتش افروزی چهارشنبه سوری، مراسم چیدن سفره هفت سین، پوشیدن لباس های نو و رفتن به دید و بازدید نوروزی به شیوه دیگر مناطق ایران در استان خوزستان نیز رایج است. در استان خوزستان روز سیزده را در دو روز جشن میگیرند. روز سیزده با احتساب روز عید نوروز و روز سیزده بدون احتساب روز نوروز، اولی را سیزده عید و دومی را سیزده بعد از عید گویند. در ایام نوروز همه به باغها و تفریحگاهها میروند. در خانهها یا باغها بر شاخه درختان تاب میبندند و تاب سواری میکنند.
موسیقی خوزستان
خوزستان سرزمین چهار فصل، مینیاتور تنوع قومی در کشور است که محل تلاقی فرهنگهای مختلفی است که در عین تاثیر پذیری متقابل، هریک نمود خاص خود را حفظ کرده اند. موسیقی نیز یکی از شاخصهای معرف این قومیتهاست که در هر منطقه و قومیت از استان، صورت ویژه ای دارد. در مناطق عرب نشین و در میان قوم عرب، موسیقی بیشتر متأثر از مقامهای عربی و شباهت خاصی به موسیقی مقامی جنوب عراق دارد. درمیان قوم بختیاری موسیقی جایگاه خاصی دارد و در آیین های شادی و ماتم، نوازندگان سازهای محلی حضوری مشهود دارند.
موسیقی بختیاری مانند دیگر موسیقی های محلی از سادگی خاصی برخوردار است اما وجه تشابه و تفاوتهای زیادی با دیگر موسیقی های محلی دارد. مهمتر اینکه ساختار موسیقی بختیاری با موسیقی سنتی نیز تفاوت چشمگیر دارد. وجه تشابه آن با دیگر موسیقی های محلی در سادگی نغمات و استفاده از دستگاهها و مایه های ایرانی است و تفاوت آن از نظر نوع گویش و شیوه قرائت آوازهاست . خواننده نیز در ساختار موسیقی بختیاری حائز اهمیت است به طوری که بعد از مقدمه موسیقی توسط نوازنده، این صدای خوش آواز است که ساختار موسیقی را نشان داده و تکمیل می کند.
گروه خوانی نیز در موسیقی بختیاری قابل توجه است زیرا بسیاری از قطعات شاد”دواللی” توسط خواننده گروه کر اجرا می شود و معمولاً خوانندگان گروهی قطعه شعر کوچکی را مابین هر بیت یا مصرع تکرار می کنند. به هرحال باید اشاره کرد که گوشه هایی نیز در موسیقی بختیاری همانند گوشه اول و دوم خسرو شیرین وجود دارند که کاملاً با مقامهای موسیقی سنتی مان متفاوت است. انواع موسیقی بختیاری شامل آهنگها و آوازهای شاد دواللی ، موسیقی چپ یا عزا، موسیقی حماسی، موسیقی تغزلی عاشقانه، موسیقی گوناگون(شامل موسیقی بارش باران، برزگری، خرمن کوبی، لالایی، کوچ است. دهل(یک ساز کوبشی استوانه ای شکل که با چوب خیزران نواخته می شود)، کرنا، سرنا و نی شیت، نی هفت بند و کمانچه از سازهای محلی مورد استفاده در موسیقی بختیاری است.
در زمینه موسیقی شوشتری و دزفولی(شمال استان) نیز باید گفت که موسیقی این منطقه نیز مانند موسیقی های محلی ایران برپایه موسیقی آوازی شکل گرفته است و نمود عینی آن را می توان در مراسم تعزیه، عروسی و کار دید. شهرهای دزفول و شوشتر به خاطر بافت فرهنگی خود که بیشتر رنگ و بوی مذهبی در آن مشاهده می شود نمی توانسته موسیقی سازی را به سادگی پذیرا باشد به همین دلیل اساس ساختار موسیقیایی این دو شهر را باید در موسیقی آوازی جستجو کرد. در موسیقی این دو منطقه بیش از 50 گوشه آوازی بوده است که اکنون کمتر کسی تمام این گوشه ها را به خاطر دارد.
ساختار موسیقایی این گوشه ها مبتنی بر موسیقی کنونی ایران است. با اندکی تغییر در ادای تزیین ها و تحریرها به گونه ای که خوانندگان دزفول و شوشتر لهجه خاصی درخواندن آوازهای این منطقه دارند. اشعار آوازهای این منطقه اغلب مضامینی زمینی دارند ولی این اشعار ساده دارای چنان حسی است که ناخودآگاه انسان را به سوی بزرگی معبود و عظمت عشق رهنمون می سازد. در دوران قاجار با باز شدن پای برخی نوازندگان دزفولی و شوشتری به تهران و فراگیری ردیف موسیقی ایران ساز و موسیقی سازی وارد این دو شهر شد.
با ورود موسیقی سازی بویژه تار، نقش موسیقی و استفاده از ساز تار رنگ و رونق خاصی به موسیقی آوازی این منطقه داد و رفت و آمد نوازندگان بزرگی از این شهر به محافل موسیقی تهران باعث به وجود آمدن یک رپرتوار موسیقی سازی برای این منطقه شد که شامل قطعات چهارمضراب، رنگ، پیش درآمد و تصنیف می باشند. سازهای رایج موسیقی این منطقه در وهله اول تار و سپس سرنا، دهل، نی جفته و دایره است و با توجه به همسایگی این منطقه با فرهنگهای مجاور، بعضی از گوشه ها و قطعات در بین دو فرهنگ مجاور مانند شوشتری دزفولی و بختیاری اشتراک دارند.
گرچه امروزه انواع غذاهای ایرانی در استان خوزستان تهیه می شود ولی غذاهای محلی که از مواد در دسترس و با توجه به شرایط آب و هوایی درست می شوند هنوز جایگاه خاصی دارند. برخی از عادات خوراکی مردم استان خوزستان جالب توجه اند. آن ها خوراک های تابستانی و زمستانی دارند. در تابستان از مهمانان خود با شربت آلبالو، سکنجبین و شربت زعفران پذیرایی می کنند و در زمستان، خرما و ارده به عنوان وسیله پذیرایی استفاده می شود.
از لبنیات به مقدار زیاد استفاده می کنند و رنگینک از خوراک های بسیار مقوی و خوش مزه است که در هنگام صرف ناهار و شام مصرف می شود. در این استان در کنار غذاهای محلی و مخصوص استان برای مهمانان تهیه می شود ولی برخی غذاهای محلی در این استان وجود دارند که برای گردشگران جالب است. از جمله مهم ترین غذاهای محلی مردم استان خوزستان ماهی است. قلیه ماهی غذایی خوش مزه و به یاد ماندنی است که در این استان با ماهی و تمبر هندی تهیه می شود. آبگوشت متداول ترین غذای مردم شهر و روستا است.آش دوغ، آش ارده، قلقل، قلیه ماهی، کباب ماهی، ماهی شکم پر، میگو، برزنگک، دال عدسی، درشته( گمنه)، مچبوس، حمیص، خرما گرم، سیر بقله( سیر باقلا)، اوپیازی شادگان، میانگران ایذه، بامدژ اهواز، هورالعظم.
نوع بشر بدون سه عامل آب، هوا و غذا قادر به ادامه حیات نیست. با توجه به اهمیت خوراک در ادامه زندگی، انسانها در هر منطقه نوع خوراک و پخت پز خود را داشته اند. همین تفاوت جذابیتهای خاصی در هر منطقه ایجاد کرده است. بسیاری از گردشگران تنها به خاطر تجربه خوراک متفاوت از منطقه زندگی خود به مناطق دیگر جهان سفر می کنند.
گویش های بومی خوزستان
به گزارش آسمونی گویشهای بومی خوزستان، مانند هرجای دیگر ایران، تحت تأثیر زبان معیار قرار دارند. عوامل مؤثر بر آن افزایش باسوادی، گسترش رسانههای جمعی، از جمله اینترنت، و رشد اقتصادی است. مورد آخر منجر به یکجانشینی عشایر، مهاجرت از روستا به شهر، و مهاجرت گستردهن از دیگر نواحی کشور به درون استان شدهاست. باید به جابجایی جمعیت در نتیجهٔ جنگ ایران و عراق و انقلاب اسلامی سال 1357 نیز اشاره کرد. همهٔ این عوامل منجر به کاهش سخنگویان به گویشهای بومی میشود. پیش از وقوع مهاجرت گسترده در جریان قرن بیستم و پس از آن، جمعیت خوزستان غالباً از دو گروه زبانی تشکیل میشد: سخنگویان به عربی، که در نواحی کشیده شده از خلیج فارس و شط العرب به سوی شهر اهواز زندگی میکردند، و سخنگویان به گویشهای ایرانی که در نواحی به سوی شمال غرب و کوهپایههای رشته کوه زاگرس ساکن بودند. عربی خوزستانی از نوع خلیج فارسی است، که بهطور بنیادین فرقی با عربی کویتی ندارد. گرچه ارزیابی زبانی از خوزستان تاکنون انجام نشده، گویشهای صحبت شده توسط ایرانی زبانان استان به نظر بر سه نوع میرسد: دزفولی- اهوازی-شوشتری، که در آن سه شهر بدان صحبت میشود، و زبان بختیاری که توسط عشایری که در مناطق کم ارتفاع خوزستان قشلاق میکنند و کسانی که در روستاها و شهرهایی چون آغاجاری، مسجدسلیمان، و رامهرمز زندگی میکنند، صحبت میشود و زبان لری بالاکریوه ای که توسط مردم شهرستان اندیمشک صحبت میشود.
ترکیب قومی
خاک بختیاری، منتشر شده توسط دانشنامه ایرانیکا. ایرانیکا گستره سکونتگاه بختیاریها را از فریدن تا اهواز معرفی میکند.
استان خوزستان تیرههای گوناگون انسانی را در بر میگیرد. خوزستان از لحاظ خردهفرهنگها متکثرترین استان ایران است..لرهای بختیاری و سایر اقوام لر. عرب، لرها، فارسهای بومی شهرها و.. از آن جمله میباشد که به تفصیل در ذیل میآیند:
بومیان خوزستان که مردم خوزی زبان بهبهان، شوشتر، دزفول، بندرماهشهر، هندیجان، رامهرمز، رامشیر (رام اردشیر)، زیدون، سربندر ، شادگان از بازماندگان مردم شهرنشین باستان خوزستان هستند و هر کدام گویش مخصوص به خود دارند که کمی با هم متفاوتند.
به گزارش آسمونی عربهای خوزستان، طوایف عرب خوزستان همگی از دسته کوچ نشین، غیر ثابت و با اصل و نسب مشخص در شبه جزیره عربستان بودند. مهاجرت ایشان به جنوب غربی خوزستان از سده نهم ه.ق پس از دعوی سید محمد مشعشع از رؤسای قبایل عرب شبه جزیره عربستان، پس از فتح هویزه شروع گردید و تا زمان معاصر ادامه یافت. در دهههای اخیر به ویژه از زمان جنگ به این سو، در برخی از شهرهای این منطقه نیز ساکن گردیدند. تا پیش از جنگ ایران و عراق عمده تمرکز جمعیتی عربهای خوزستان، شادگان، سوسنگرد، هویزه ، خرمشهر ، آبادان و روستاهای جنوب غربی خوزستان بود که پس از شروع جنگ، جنگزدگان عرب در (بیشتر شهرکهای اطراف) شهرهای امیدیه، بندرماهشهر و اهواز سکنی یافتند. شهر صنعتی و تجاری خرمشهر که پس از جنگ کاملاً خالی از سکنه بودهاست نیز محل اسکان جمعیت زیادی از عشایر عرب شد.
بختیاری ها که از هزارههای دور در خوزستان و عراق (تا سدههای اولیه اسلامی) حضور داشتهاند. شهرهای ایذه ،مسجد سلیمان، هفتکل ،باغملک ،اندیکا، لالی، سالند (سردشت دزفول)، صفیآباد، اهواز، قلعه خواجه، دهدز، رامهرمز،و شهرهای جنوبی استان و.. به صورت اصلی و سایر شهرهای خوزستان نیز جمعیت قابل توجهی از ایشان را در خود دارند. طرح لباس اینان، ترسیمی از معبد چغازنبیل شوش است. بر خلاف نام استان چهار محال و بختیاری، مرکزیت جمعیتی اینان خوزستان است. در نقشههای زمینشناسی، زمینهای وسیعی از نیمه مرکزی خوزستان به سمت شمال و شرق، به نام کنگلومرای بختیاری شناخته میشود. اوکسیان (هوزیان) زمان هخامنشی که از سپاهیان ویژه امپراتوری ایران بودهاند تطبیق با ایشان دارد که به روایتی نام خوزستان نیز از نام ایشان گرفته شدهاست: پارسیها (2700 سال قبل) با عیلامیها (هالتامتیها) درآمیختند و نژاد واحدی به وجود آوردند که بعدها در دورههای هخامنشی و ساسانی «هسی یا اوکسی یا خوزی یا هوزی» نامیده شدند و در سده 6 هجری قمری به نام لر بزرگ، و در اوایل دوره صفویه، بختیاری خوانده شدند.
لرها (لر کوچک)، قلمرو اینان که در سدههای اولیه اسلامی نیز حضورشان در این منطقه گزارش شده، در منطقه شمال غرب خوزستان، ازشوش تا الوار در شمال اندیمشک امروزی بودهاست و امروزه نیز تمرکز شهری جمعیتی ایشان نیز در اندیمشک، شوش، حسینیه و الوار است.
فرهنگ های بومی محلی اهواز فرهنگسراها
اهواز دارای چندین فرهنگسرا میباشد. فرهنگ سرای اهواز در مساحت ۱۲۰۰۰ متر مربع دارای فضاهای مجزای اداری، رستوران، سالن سینما، آمفی تاتر و سرای هنرمندان میباشد. این پروژه به منظور محاسبات و طراحی تاسیسات الکتریکی شامل سیستم روشنایی، سیستم نیرو و سیستم فشار ضعیف شامل سیستمهای اعلام حریق، صوتی، تلفن طرح ریزی شدهاست. فرهنگسرای مهدیه واقع در کوت عبدالله. فرهنگسرای علوی. : فرهنگسرای شیبان، در زمینی به مساحت هزار متر و با زیر بنای ۹۵۰متر مربع در دو طبقه شامل: خانه فرهنگ(کلاسهای آموزشی و اداری و فضاهای نمایشگاهی)کتابخانه:مخزن کتاب و سالن مطالعه خواهران و برادران فعالیت خود را آغاز میکند. فرهنگسرای گلستان واقع در منطقه ۴ شهرداری.
مصلای عربی
مصلای عربی در اهواز اولین مصلای نماز جمعه ایران است که در آن خطبهها، به زبان عربی ایراد میشود. ساخت این مصلی با درخواستهای مردمی و پیشنهاد و پیگیریهای نماینده ولی فقیه در استان خوزستان به انجام رسید و برای اولین بار در ایران خطبههای نماز جمعه به زبان عربی در این مکان ایراد میشود، این امر در حالی به انجام میرسد که نماز جمعه اهواز در مصلای امام خمینی نیز به زبان فارسی برگزار میشود. در این مصلا مراسم و جشنهای مذهبی با حضور عشایر عرب برپا میشود.
سوغات
نمایی از یک درخت نخل سوغات اهواز خرما، کلوچههای خرمایی و لباسهای محلی میباشد.
غذاهای سنتی
سفرهٔ مراسم فاتحهخوانی عربی موسوم به «مفطح»؛ غیزانیه، اهواز
کباب بختیاری
اِمگِشِت (پلو ماهی، که از یک نوع ماهی خشک شده و شور میباشد.)
غذاهای دریایی که با استفاده از ماهی طبخ میشوند مانند قلیه ماهی، ماهی صبور و حشو
مُفَطَّح که از برنج همراه با گوشت گاو و یا گوسفند و همراه با مخلفات درست میشود و در هنگام صرف در ظرف بزرگی (سینی) جلوی مهمانان گذاشته میشود.
آداب و رسوم
عید فطر
یکی از اعیاد مذهبی اهواز و خوزستان است. بارها استان خوزستان برای عید فطر از امتیاز تعطیلی چند روزه برخوردار بودهاست و نماینده اهواز و استاندار خوزستان دلیل این امر حضور مردم عرب در این استان است که عید فطر از اهمیت بالایی نزد آنها برخوردار است. براساس یک سنت دیرینه مردم خوزستان عید را در کنار اعضای خانواده، دوستان و دیگر مسلمانان با شکرگزاری به درگاه خداوند سپری کرده و یا پس از بازگشت از نماز عید فطر افراد کوچکتر به خانه بزرگترهای خود میروند تا عید را به یکدیگر تبریک بگویند. این بازدیدها در محلهها به صورت دسته جمعی صورت میگیرد.
در سال ۱۳۹۰ نیز بحث افزایش عید در خوزستان مطرح بود. در خوزستان، روز عید فطر، از اهمیت و جایگاه بسیار بالاتری در فرهنگ عمومی برخوردار است؛ بدین معنا که گرامیداشت عید فطر، با هنجارها، رفتارها، رسمها و آداب و سنن بسیاری همراهاست. مجموعه این آیینها از حدود یک هفته (کمتر یا بیشتر) قبل از فرارسیدن روز عید فطر آغاز و تا حداقل یک هفته پس از روز عید فطر ادامه مییابد.
در بخش مهمی از مناطق ایران، مردم، قبل از رسیدن عید فطر، لباس نو میخرند، خانه تکانی میکنند و با خرید شیرینی و دیگر وسایل پذیرایی، برای استقبال از مهمانان عید آماده میشوند. روند عیددیدنی شامل همهٔ اعضای یک خانواده بزرگ یا فامیل مستقر در مناطق و شهرهای مختلف میشود. این عیددیدنیها معمولاً تا یک هفته طول میکشد و سفرههای آجیل و شیرینی و شربت نیز در این مدت، به عنوان یک رسم پهن هستند.
عربهای اهواز و خوزستان روز دوم قبل از عید را «امالوسخ» و یک روز مانده به عید را «امالحلس» مینامند. امالوسخ به معنای روز «چرکین» میباشد. در این روز مردم عرب به نظافت خانههای خود میپردازند، اجناس جدید برای منزل خرید میکنند و خانه را برای فرارسیدن عید و اکرام مهمان تمیز و آماده میکنند. روز بعد از امالوسخ را امالحلس مینامند. امالحلس نیز که نامی محلی و قدیمی میباشد به معنای روز نظافت و رسیدگی شخصی که در آن جوانان به ظاهر خود رسیدگی میکنند. البته واژه حلس دیگر کمتر به کار برده میشود و میتوان گفت امالحلس متضاد و نقطه مقابل امالوسخ است. عربهای خوزستان برای خرید عید در روزهای پایانی ماه مبارک روانه بازار شده و از کوچک تا بزرگ آنها لباسهای جدید و نو میخرند.
گرگیعان
گرگیعان از آداب بسیار کهن است که هر ساله در ۱۵ رمضان در اهواز اجرا میشود. در این شب کودکان عرب با پوشیدن لباسهای عربی به خیابانها آمده و کیسههای کوچکی را که از قبل تهیه کردهاند به گردن میآویزند و با سردادن سرودهای فولکوریک این شب، به درب منازل همسایگان رفته و از آنان تقاضای عیدی و شیرینی میکنند. از معرفترین سرودهای این شب، ماجینه یا ماجینه حل الکیس و انطینه است. که معنای فارسی آن، ما آمدیم ما آمدیم، کیسه را بگشا و در آن برای ما هدیهای بگذار، است.[۱۲۸]
قهوه خوری و دله قهوه
مردم عرب اهواز همچون دیگر مردم کشور ایران فرهنگ خاص خود را دارند. مراسم قهوه خوری جز آثار ثبت ملی در ایران است. دله قهوه یکی از اشیاء و ابزارهای فرهنگی مردم عرب است که در مراسمهای رسمی چه در کشورهای همسایه در مراسمات بینالمللی و حتی در برگزاریهای هیئت دولت در خوزستان، و بازدیدشان از مردم عرب ایران، همواره از این وسیله در پذیراییها به عنوان نماد فرهنگی استفاده شدهاست. در برنامهای در اهواز عشایر عرب خوزستان یک "دله قهوه "(ظرف مخصوص دم کردن قهوه مخصوص عشایر عرب)را به طور نمادین به وزیر اطلاعات اهدا کردند. این نماد را در کشورهای همسایه و همچنین در اهواز و آبادان به صورت نمادی در ابعاد بزرگتر در میدان شهر نصب شده وجود دارد. در واقع مردم عرب برای نوشیدن قهوه مراسم و قوانین خاصی دارند و با اعتقاد و باورهایی که دارند آن را انجام میدهند. برای تهیه آن ابتدا قهوه را با وسیلهای دو شاخه به نام مهماس که شبیه منقاش است در ظرفی ریخته و تفت میدهند و آنگاه آن را در هاون آسیاب کرده و برای مراسم آماده میکنند، پس از آن در ظرفی بزرگ به نام «گم گم» یا «قم قم» که در خوزستان قاف به گاف تلفظ میشود، گمگم که چیزی شبیه گلاب پاشهای قدیمی و از جنس ورشو (مفرغ) است، در آن آب ریخته و پس از جوش آمدن، قهوه آسیاب شده را اضافه کرده و از هل هم برای خوش بو شدن آن استفاده میکنند.
هنگامی که قهوه آماده سرو باشد آن را در ظرف کوچکتری به نام «دله» که شبیه همان «گم گم» است ریخته و سپس این مراسم آئینی شیوه خاص فرد توزیع کننده آن ادامه مییابد. این فرد دله را در دست چپ و فنجان مخصوص قهوه خوری (که فنجانی بدون دستهاست و فنیان خوانده میشود) را در دست راست گرفته، از سمت راست مجلس شروع به سرو قهوه میکنند، اگر در این مجلس سیدی وجود داشته باشد ابتدا از وی پذیرایی آغاز میشود و در غیر این صورت این مراسم از ریش سفید مجلس آغاز میشود و از سمت راستش قهوه دادن ادامه داده میشود. در مقابل شخصی که فنجان را از میزبان میگیرد جزء آداب و رسوم است که فنجان را با دست راستش دریافت کند. اگر فنجان را با دست چپ دریافت کند نوعی بی احترامی به آداب و رسوم است. قهوهای که از دله در فنجان ریخته میشود مقدارش بسیار کم، غلیظ و تلخ است و باید در انتهای ریختن قهوه و قبل از دادن فنجان به میهمان باید یک مرتبه نوک دله را به لبه فنجان قهوه کوبیده تا صدای فنجان بلند شود و پس از آن قهوه را تعارف کند. میهمان نیز پس از دریافت و نوشیدن قهوه، قبل از پس دادن فنجان خالی، باید دستش را یک مرتبه تکان داده، این تکان دادن به معنای آن است که دیگر کافی است و قهوه نمینوشم. سپس میزبان سراغ نفر سمت راستی میهمان میرود و همین روند را تا انتها ادامه میدهد. مردم عرب برای این آداب و رسوم حساسیت به خرج میدهند و آن را قابل احترام میشمرند.
این قهوه دادن همواره به همراه قوانینش در اکثر مراسمهای رسمی و غیر رسمی به خصوص در مراسم خواستگاری، مهمانیهای رسمی منجمله عید فطر و در مراسم سوگواری اجرا میشود. دلههای قهوه، فنجانهای مخصوص و کوچکی دارند.
لباس محلی عربهای اهواز (دشداشه)
لباس محلی اعراب اهواز که دشداشه نام دارد یک پیراهن سفید بلند است که در بیشتر شهرهای خوزستان پوشیده میشود از دیگر لباسهایی که همراه با دشداشه پوشیده میشود بشت میباشد که روی دشداشه آن را میپوشند همچنین چفیه نام پارچهای است که روی سر گذاشته و دور آن یک حلقه به نام عگال میگذارند که چفیه را نگه دارد.
چهارشنبهسوری
مراسمی است که در اهواز نیز مانند بیشتر نقاط ایران در آخرین سهشنبه شب سال برگزار میشود. این مراسم معمولاً با حوادثی نظیر آتشسوزی و آسیبدیدگیهای جسمی نیز همراهاست.[۱۳۵] این مراسم بیشتر در زیتون کارمندی و کارگری، کیانپارس, شهرک نفت و طالقانی، شرکتکنندگان بیشتری دارد و بهمین خاطر معمولاً در مسیرهای منتهی به این نواحی محدودیتهای ترافیکی چند ساعته درنظر گرفته میشود. از دیگر آئینهای چهارشنبه سوری که در اهواز اجرا میشود مراسم قاشقزنی میباشد که بیشتر کودکان به آن میپردازند.
رسوم مندائیان
مندائیان یا صابئین پیروان یحیی و یکی از اقلیتهای مذهبی ایران هستند که در خوزستان صبّی مینامند و تعمید در آب جاری، همه ابعاد زندگی منداییان را دربرگرفتهاست. محل تمرکز منداییان ایران در مجاورت رود کارون در استان خوزستان است.
غسل تعمید
صابئین مندایی، هر یکشنبه در کنار رودخانه کارون غسل تعمید میبینند. تعمید اصلیترین منسک مندائیان است که در زبان مندائی، «مصویا» گفته میشود. تعمید فقط باید توسط روحانی مندائی انجام شود. انجام تعمید به خودی خود در هر زمانی مستحب است. فرد روحانی مندایی داخل آب میرود و سپس فرد تعمید شونده در آب مینشیند. اگر کودک باشد، همراه فرد دیگری داخل آب میرود. ا خواندن «بوثه»ای دیگر آب روی سر فرد ریخته میشود. سپس فرد از آب بیرون آمده، روی صندلی، کرسی یا تختهای مینشیند و روحانی بار دیگر از «گنزاربا» میخواند. سپس فرد دعای توبه یا حفاظت را میخواند و نان و آب مقدس را میخورد.[۱۴۱]
ازدواج
مناسک ازدواج در صبح یکشنبه آغاز میشود و عروس و داماد هر کدام دوبار توسط روحانی تعمید میشوند. بعد از انجام تعمیدها عروس و داماد از محل تعمید که لب رودخانهاست به محل اجرای مراسم ازدواج میروند. مناسک عروسی مندایی مناسکی مشتمل بر عهد گرفتن از عروس و داماد، خوردن غذای مشترک آئینی و رد و بدل کردن آئینی بعضی هدایا است.
رسوم زرتشتیان
در اهواز اقلیت دینی زرتشتی همانند سایر زرتشتیان ایران، در جشنها و مراسم مختلف گرد هم میآیند و آداب و رسوم خود را برپا میکنند.
جشن سده
در روز دهم بهمن ماه هر سال زرتشتیان اهواز گرد هم میآیند و با برافروختن آتش و خواندن سرود و نیاش آیین جشن سده را به جا میآورند.
جشن فروردینگان
این جشن در روز نوزده فروردین ماه برای یادبود درگذشتگان برپا میشود و با پخت خوراک و نان از مهمانان جشن پذیرایی میکنند.
درگذشت اشو زرتشت
زرتشتیان اهواز در سالگرد درگذشت پیامبر خود اشوزرتشت گرد هم میآیند و به نیایش و خیرات برای شادی روح درگذشتگان میپردازند.
اردیبهشتگان
اردیبهشتگان از جملهٔ جشنهای دوازدهگانهٔ سال ایران باستان بودهاست و از شمار جشنهای آتش است. زرتشتیان اهواز دوم اردیبهشت هر سال دور هم جمع میشوند و آن را جشن میگیرند.
جشن گهنبار
گهنبار از با شکوه و مهمترین جشنهای مردمی زرتشتیان است که هدف برجسته آن، باردادن یعنی بخشش و داد و دهش و ایجاد همبستگی و همازوری و پی بردن زرتشتیان از وضع یکدیگر در جامعهاست. زرتشتیان در این جشنها به ستایش اهورامزدا و سپاسگزاری از او برای دادهها و آفریدههای نیک اش میپردازند.
جشن مهرگان
مهرگان یکی از کهن ترین جشنهای ایرانی است که همچون سایر نقاط این در اهواز هم برگزار میشود.