اونایی که فینگلیش تایپ می‌کنن خفن‌ ترن؟ نوشتن فارسی با الفبای لاتین

بیشترمون تصورمون اینه که واژه فینگلیش رو ایرانی‌ها درست کردن، اما اینطور نیست و در واقع فینگلیش (Finglish) ترکیبی از فنلاندی (Finnish) و انگلیسی (English) هست که توسط فنلاندی‌هایی که به آمریکا و کانادا مهاجرت کردن ابداع شده. با این حساب، اسم صحیح‌تر زبانی که از ترکیب زبان‌های فارسی و انگلیسی ساخته شده پینگلیش یا فینگیلیش هست.

اونایی که فینگلیش تایپ می‌کنن خفن‌ ترن؟ نوشتن فارسی با الفبای لاتین


اما بریم سراغ اصل مطلب؛ می‌خوایم ببینیم معمولا چه افرادی فینگلیش رو به فارسی ترجیح می‌دن و دلیل احتمالی این افراد برای این ترجیح‌شون چیه؟


معمولا کیا فینگلیش تایپ می‌کنن؟

بر اساس تجربه‌ای که به واسطه‌ی یک دهه حضورم توی اینترنت به دست آوردم، اغلب، افرادی به سمت استفاده از فینگلیش می‌رن که خوره‌ی اینترنت باشن. کاملاً واضحهِ که احتمال اینکه یه برنامه‌نویس با دوستاش فینگلیش چت کنه خیلی خیلی بیشتر از یک مادرِ خانه‌داره.


+ بروزرسانی: آزاده توی توییتر به این نکته اشاره کرد که طبق تجربه‌ش، بیشتر تینیجرها (نوجوانان یا جوانان بین ۱۳ تا ۱۹ سال) فینگلیش تایپ می‌کنن که من هم کاملاً با این حرفش موافق هستم.




اصلاً چرا فینگلیش؟

اگه افرادی که دلیل خاصی برای استفاده از فینگلیش ندارن و فقط عشقشون می‌کشه که فینگلیش تایپ کنن رو در نظر نگیریم، بقیه افراد خودآگاه یا ناخودآگاه به خاطر حداقل یکی از دلایلی که در ادامه می‌گم فینگلیش رو ترجیح می‌دن:




۱) زیباتر، هماهنگ‌تر و بهینه‌تر


به نظر من غیرممکنه کسی که فینگلیش تایپ می‌کنه، زبان دیوایسش (موبایل، تبلت، لپ‌تاپ یا هر دستگاه دیجیتال دیگه‌ای) فارسی باشه. اصولاً دستگاه‌های دیجیتال با زبان‌های چپ به راست و خصوصاً انگلیسی بهترین هماهنگی رو دارن و همه چیز، از منوها و دکمه‌ها گرفته تا عکس‌ها و نوشته‌ها، در بهترین جای ممکن قرار دارن! به محض اینکه زبان دستگاهتون رو فارسی کنین، می‌بینین که در حرکتی بسیار احمقانه، همه‌ی منوها راست به چپ می‌شن و گند می‌خوره به همچی!!


از این مورد هم که بگذریم، از بهم ریختن متن‌های فارسی موقع استفاده از اعداد یا کلمات انگلیسی نمیشه گذشت!




۲) انعطاف بالا برای خلاصه‌نویسی در چت‌ها


خلاصه‌نویسی کلمات از زمانی شروع شد که برای کمتر کردن هزینه‌ی SMSهامون، مجبور بودیم همه‌ی حرفامون رو توی یه پیام ۷۰ کاراکتری بچپونیم! از اون زمان بود که به جای «سلام» به یه «س» قناعت کردیم. اما اگه آدم باهوشی بودین و به جای فارسی نوشتن، فینگلیش می‌نوشتین، به جای ۷۰ کاراکتر می‌تونستین ۱۶۰ کاراکتر رو توی یه پیامک جا بدین.


علاوه بر اینکه فینگلیش نوشتن توی پیامک‌ها، ۹۰ کاراکترِ بیشتر بهتون می‌ده، توی فینگلیش دستتون برای خلاصه کردن کلمات هم بازتره. دیگه خودتون استادین: (Slm به جای سلام، Fk به جای فکر و Mrc به جای مرسی).




۳) ترس از غلط‌های املایی


واقعا زبان فارسی املای سختی داره؛ حروف متفاوتی که تلفظشون یکسانه ماشالله توی زبان فارسی کم نیست!! همین مورد باعث میشه بعضی‌ها که املای درست درمونی ندارن ترجیح بدن از فینگلیش استفاده کنن. مثلاً کلمه «احضار» رو توی فارسی به هزار و یک مدل میشه نوشت (احضار، احزار، احذار، احظار، اهضار، اهزار، اهذار، اهظار) ولی توی فینگلیش تنها مدل نوشتن این کلمه «Ehzar» هست.




۴) نداشتن کیبورد فارسی


در گذشته خیلی از دستگاه‌ها (مثلاً آیفون) از کیبورد فارسی پشتیبانی نمی‌کردن و در نتیجه چاره‌ای جز استفاده از فینگلیش یا کیبورد عربی وجود نداشت؛ البته به حمدالله این روزها کمتر دستگاهی پیدا میشه که از کیبورد فارسی پشتیبانی نکنه. بعضی‌ها هم کیبورد لپ‌تاپشون برچسب حروف فارسی نداره و جای حروف رو هم حفظ نیستن و در نتیجه این‌ها هم چاره‌ای جز استفاده از فینگلیش ندارن.


۵) سرعت تایپ بیشتر


زبان انگلیسی از ۲۶ کاراکتر تشکیل شده در حالی که زبان فارسی بدون در نظر گرفتن حروفی مثل (ئ ء إ‌ أ آ)، ۳۲ حرف دارد! در نتیجه تایپ کردن با کیبوردهای فارسی مخصوصاً در نمایشگرهای کوچک، به مراتب سخت‌تر از تایپ کردن با کیبورد انگلیسی هست؛ چرا که توسعه‌دهندگان برای جا دادن کاراکترهای بیشتر در صفحه، مجبورن اون‌ها رو کوچک‌تر و فشرده‌تر کنن.


۶) خفن به نظر رسیدن


اگه افراد متخصص و حرفه‌ای رو خفن بدونیم، فراوانی فینگلیش تایپ کردن در اینجور آدم‌ها بیشتره! چرا که این دسته از آدم‌ها توی گفتگوهاشون بیشتر از بقیه افراد از اصطلاحات تخصصی استفاده می‌کنن و در نتیجه فینگلیش نوشتن براشون راحت‌تره. در این بین خفن‌نماهایی وجود دارن که فقط برای اینکه خفن به نظر برسن سراغ فینگلیش تایپ کردن میرن.


افکار «پوسیده و زشت»، چه فارسی، چه فینگلیش، «پوسیده و زشت» هستن! ;)



حالا فارسی تایپ کنیم یا فینگلیش؟!

اگر زبان و فرهنگمون رو دوست داریم، باید تا اونجایی که می‌تونیم هواشو داشته باشیم و نذاریم فراموش بشه. اما در نهایت خودمونیم که باید تصمیم بگیریم که با کدوم مدل تایپ کردن راحت‌تریم.


در آخر پیشنهاد می‌کنم که چندتا نکته‌ای که در ادامه میگم رو توی ذهنتون داشته باشین:


۱) فینگلیش برای گفتگوهای رسمی اصلاً مناسب نیست


فینگلیش بیشتر برای گفتگوهای دوستانه و صمیمی به کار میاد. اگه قراره یه گفتگو رسمی داشته باشین (مثلا سوال پرسیدن از استاد یا مذاکره کاری)، خیلی خیلی بهتره که از زبان فارسی استفاده کنین.


۲) اگه شما فینگلیش تایپ می‌کنین و طرف مقابل فارسی


اگه حس کردین طرف مقابل با خوندن پیام‌های فینگلیش مشکل داره و منظورتون رو نمیفهمه یا بد برداشت می‌کنه، بهتره برای جلوگیری از پیش آمدن سوءتفاهم شما هم فارسی تایپ کنین.


۳) اگه شما فارسی تایپ می‌کنین و طرف مقابل فینگلیش


اگه دوست دارین طرف مقابل بیشتر با شما حال کنه، شما هم فینگلیش تایپ کنین! چتی که پیام‌هاش یکی درمیون فارسی و فینگلیش باشه اصلاً جالب نیست! البته اگه سخت‌تون نیست، این کارو بکنین، چون همون فارسی تایپ کردن خیلی بهتر از فینگلیش دست و پا شکسته هست.


نظر شما دوستان چیه؟ واقعاً فینگلیش چت کردن خفنه؟!

نوشتن فارسی به الفبای لاتین کاربردهای گوناگونی دارد:


در نوشتن نامه و پیام الکترونیکی

در آموزش زبان فارسی به خارجیان

در کتابهای تخصصی زبان‌شناسی و ادبیات

در واژه‌نامه‌های فارسی برای نشان دادن تلفظ دقیق

در کتابهایی که پیرامون گویشهای محلی و زبانهای ایرانی هستند

در نقشه‌ها، تابلوهای راهنمایی و رانندگی، پلاک خیابانها و کوچه‌ها

بر روی سردر مغازه‌ها، فروشگاه‌ها، بانکها و ...

در نوشتن نام تجاری کالاها و ...

در نام‌گذاری فایلها و پوشه‌های رایانه، تلفن همراه و ...

در نشانی سایتهای اینترنتی

در رسانه‌ها برای نوشتن نام فیلم، شو، آهنگ و ...

و موردهای دیگر

با وجود این همه کاربرد، هیچ الگوی رسمی‌ای برای لاتین‌نویسی زبان فارسی تعریف نشده و هرکس به زعم و سلیقه‌ی خود فارسی را به الفبای لاتین می‌نویسد. برای نمونه، صدای u در «کوشش» را می‌توان به چند شکل دید: koushesh kooshesh kushesh و حتی koshesh. یا مثالهای معروفتری چون Googoosh (گوگوش)، Behrouz (بهروز)، Norouz (نوروز).


زبانهای عربی، چینی، ژاپنی، روسی و یونانی که به خطی غیر لاتین نوشته می‌شوند، یک الفبای لاتین رسمی و استاندارد نیز دارند که از آن برای مقصودهای گوناگون استفاده می‌کنند. ظاهرا، تنها زبان فارسی‌ست که خط لاتین استانداردی ندارد. چه خوب می‌شود اگر همه، فارسی را به یک شکل به لاتین بنویسند و دیگر شاهد این همه ناهماهنگی و بی‌نظمی در نوشته‌ها نباشیم.


ویژگیهای خط لاتین

خط فارسی از نوع ابجد است و با الفبا تفاوت دارد. در خط ابجدی، تنها برای همخوانها (بیصداها) حرف وجود دارد و واکه‌ها (صدادارها) یا نوشته نمی‌شوند یا با یکی از همخوانها نشان داده می‌شوند. برای مثال، حرف «و» نشانگر صدای v است اما از آن، برای نشان دادن صدای u (روز)، o (تو) و ow (موز) نیز استفاده می‌گردد. برای نمونه، «نوروز» را در حقیقت، به صورت nvrvz می‌نویسیم اما یاد می‌گیریم که آن را nowruz بخوانیم. یا «ببر» (bbr) را بسته به متنی که در آن به کار رفته، می‌توان babr یا bebar یا bebor خواند. البته، حرکتهای زیر و زبر و پیش (فتحه، کسره، ضمه) برای مشخص کردن برخی از واکه‌ها وجود دارد اما آنها نشانه هستند و نه حرف الفبا. به همین دلیل است که در کتابت معمولی به کار نمی‌روند.


الگوی پایه

در این الگو، تنها â و ow ممکن است ناآشنا باشد. کاستیهایی در این الگو و الگوهای مشابه آن وجود دارد اما اگر همین الگو هم فراگیر بشود، فارسی خط لاتینی مناسب و یکدستی خواهد داشت و دیگر شاهد آشفته‌نویسی نخواهیم بود.


حرف نمونه

a

- asb

اسب

â

آ âb

آب

b

ب babr

ببر

ch

چ chub

چوب

d

د dust

دوست

e

- esm

اسم

f

ف fekr

فکر

gh

غ ق ghâr

غار

g

گ gol

گل

h

ح ه haft

هفت

i

- bist

بیست

j

ج jang

جنگ

kh

خ khub

خوب

k

ک ketâb

کتاب

l

ل lebâs

لباس

m

م mâdar

مادر

n

ن nâme

نامه

o

- omid

امید

ow

- howle

حوله

p

پ pâ

پا

r

ر rang

رنگ

s

س sefid

سفید

sh

ش shir

شیر

t

ت ط tasallot

تسلط

u

- kuh

کوه

v

و varzesh

ورزش

y

ی yek

meydân

یک

میدان

zh

ژ zhâle

ژاله

z

ذ ز ض ظ zur

زور

'

ء ع ma'ni

معنی

shey'

شیء

حال، به بررسی کاستیها می‌پردازیم:


استفاده از ترکیبهای دوحرفی

استفاده از دو حرف برای نشان دادن صدای واحد، خطاپذیر است زیرا همنشینی‌شان همواره به معنای جفت بودن‌شان نیست. برای مثال، در mazhab (مذهب) حرفهای «z» و «h» مستقل از یکدیگرند و نشانگر صدای «ژ» نیستند. یا به عنوان مثالی دیگر، حرفهای «s» و «h» در tashil (تسهیل) که صدای «ش» نمی‌دهند. از میان ترکیبهای دوحرفی (ch - gh - kh - sh - zh)، تنها ch مشکلی ندارد و آن هم به این دلیل است که حرف «c» به تنهایی صدایی را نشان نمی‌دهد.


در نظر نگرفتن حرفی برای همزه و عین

در زبان فارسی، «ع» همانند «ء» (همزه) تلفظ می‌گردد. درست همان طور که مثلا، «ط» مانند «ت» تلفظ می‌گردد. معمولا، از آپوستروف برای نشان دادن صدای همزه استفاده می‌گردد اما مشکل اینجاست که آپوستروف حرف الفبا نیست بلکه نشانه‌ای‌ست برای مشخص کردن ادغام یا کوتاه‌شدگی واژه‌ها. چند نمونه از کاربرد آپوستروف در زبانهای مختلف:


زبان نمونه

انگلیسی she's (she + is)

can't (can + not)

I've (I have)

فرانسوی l'arbre (le + arbre)

c'est (ce + est)

ایتالیایی l'ora (la + ora)

po' (poco)

آلمانی geht's (geht + es)

همزه یک صداست و مانند دیگر صداهای زبان فارسی، باید با حرف الفبا نشان داده بشود، نه با علامت.


در نظر نگرفتن نشانه‌ای برای ادغام

روشن است که نمی‌توان از آپوستروف هم برای نشان دادن ادغام، هم برای نشان دادن صدای همزه استفاده کرد. آپوستروف باید مختص همان کاربردی باشد که در دیگر زبانها دارد. چند نمونه:


واژه‌ها ادغام لاتین‌نوشت

زیبا + است زیباست zibâ'st

که + او کو k'u

که + آن کان k'ân

از + این زین z'in

از + او زو z'u

کی + است کیست ki'st

چی + است چیست chi'st

عدم توجه به املای تاریخی برخی از واژه‌ها

تفاوت نگذاشتن میان «خو» در «خواستن، خویش، خوان، ...» و «خ» در «خاستن، خیش، خان ...» منجر به خطا می‌گردد. برای نمونه، نوشتن «خواستن» به صورت khâstan صحیح نیست زیرا املای لاتین آن را با «خاستن» یکی می‌کند.


در گذشته، حرف «و» در «خو» تلفظ می‌شده‌است و برای همین «خواستن خویش، ...» را به این شکل می‌نوشته‌اند. این صدا در فارسی میانه و فارسی باستان نیز وجود دارد و هنوز هم، در بسیاری از زبانها و گویشهای محلی شنیده می‌گردد.


الگوی بهینه

در محیط دانشگاهی و کتابهای تخصصی زبان‌شناسی، همه‌ی همخوانهای زبان فارسی با تک‌حرف نشان داده می‌شوند:


صدا دوحرفی تک‌حرفی

چ ch č

خ kh x

ژ zh ž

ش sh š

غ gh q یا ɣ

واکه‌ی ā

در زبان‌شناسی رسم است که کشیدگی واکه‌ها را با حرکت ماکرون (macron) نشان بدهند. ماکرون شبیه یک خط صاف است و در بالای واکه‌ها قرار می‌گیرد: ā ē ī ō ū. اما این حرکت در زبانهایی که به خط لاتین نوشته می‌شوند رایج نیست و بیشتر، کاربرد زبان‌شناختی دارد. بنده به جای آن، حرکت سیرکون‌فلکس (به فرانسوی: circonflexe؛ انگلیسی: circumflex) را پیشنهاد می‌دهم که در زبانهای گوناگونی از جمله زبان فرانسوی، برای نشان دادن کشیدگی واکه، به کار می‌رود. در الفبای لاتینی که برای نوشتن زبان کردی کرمانجی به کار می‌رود نیز، از حرکت سیرکون‌فلکس برای نشان دادن واکه‌های کشیده استفاده می‌گردد.


در فارسی رسمی ایران، واکه‌های â و i و u واکه‌های کشیده به حساب می‌آیند. در اصل، باید i و u را هم با سیرکون‌فلکس و به صورت î و û نوشت اما چون شکل کوتاه آنها در لهجه‌ی معیار ایران وجود ندارد، می‌توان از آن صرف نظر کرد.


«خو»

در برخی منابع زبان‌شناسی، صدای «خو» را با xv یا xw نشان می‌دهند که هیچکدام مناسب کتابت معمول نیست. بنده در این سایت، از جمله در برنامه‌ی صرف فعلهای فارسی، «خو» را به صورت khw می‌نویسم. اگر بنا به استفاده از تکحرف باشد، «خو» را باید به صورت xw نوشت. چند نمونه:


واژه با دوحرفیها با تک‌حرفیها

خواستن khwâstan xwâstan

خوابیدن khwâbidan xwâbidan

خواهر khwâhar xwâhar

خواهش khwâhesh xwâheš

می‌خواهم mikhwâham mixwâham

همزه

متأسفانه، حتی در محیط دانشگاهی نیز فکری برای نشان دادن صدای همزه نشده و از علامت آپوستروف یا علامت آوانگاری ʔ استفاده می‌گردد. پیشنهاد بنده حرف ø است و از آن استفاده می‌کنم. نمونه:


فارسی لاتین

سعدی Saødi

بلعیدن baløidan

مسئله masøale

معنی maøni

مایع mâyeø

شیء sheyø

در زبان فارسی، واکه‌ها در آغاز هجا با همزه تلفظ می‌گردند. این موضوع، ارتباطی با زبان عربی ندارد و از ویژگیهای طبیعی زبان فارسی‌ست و در زبانهای دیگری نیز، از جمله زبان آلمانی، وجود دارد. برای نمونه، واژه‌ی آرد در اصل، ئارد تلفظ می‌گردد و به هنگام هجاشماری، چهار صدا به حساب می‌آید. الگوی هجایی آرد به این صورت است: همخوان-واکه-همخوان-همخوان.


هنگامی که همزه یا عین میان دو واکه قرار می‌گیرد، نیازی به نوشتن آن نیست. برای نمونه، در واژه‌ی جامعه، نیازی نیست آن را به صورت jâmeøe بنویسیم. در زبان فارسی، هر هجا تنها یک واکه دارد و واکه‌های کنار هم، در هجاهای جداگانه جای می‌گیرند. هجاهای واژه‌ی «جامعه» از این قرارند: jâ-me-øe. هجای آخر با همزه و واکه‌ی e آغاز می‌گردد و بنا بر اصل آواشناسی زبان فارسی، واکه‌ی آغاز هجا به طور طبیعی با همزه تلفظ می‌گردد. پس، می‌توان آن را به صورت jâmee نوشت که به هجاهای jâ-me-e شکسته شده و تلفظی همانند jâ-me-øe دارد. چند نمونه‌ی دیگر:


واژه نگارش لاتین هجاها تلفظ

طبیعت tabiat ta-bi-at ta-bi-øat

رئیس rais ra-is ra-øis

باعث bâes bâ-es bâ-øes

دائم dâem dâ-em dâ-øem

سؤال soâl so-âl so-øâl

حرف «ق»

اگرچه در گویش معیار، «ق» مانند «غ» تلفظ می‌گردد اما در بسیاری از گویشها، از جمله گویش یزدی و گویشهای فارسی در افغانستان و تاجیکستان، این دو همچونان متفاوت تلفظ می‌گردند. در برخی از الگوهای لاتین پیشنهادی برای فارسی و حتی برخی از کتابهای دانشگاهی از q برای نشان دادن صدای «غ» و «ق» استفاده گردیده. این کار درست نیست. q مختص صدای «ق» است. استفاده از q برای «ق» و gh برای «غ» در نوشتن نام کشورهای قطر (Qatar)، عراق (Iraq) و افغانستان (Afghanistan) مشهود است.


در بسیاری از کتابهای زبان‌شناسی از حرف ɣ یونانی برای نشان دادن صدای «غ» استفاده می‌گردد. مخلوط کردن الفبای یونانی با لاتین پسندیده نیست. پیشنهاد بنده برای «غ» حرف ğ است که هم بر پایه‌ی لاتین است، هم با تک‌حرفهای č و š و ž هماهنگی دارد. هرگاه نیاز به تمایز صدای «ق» باشد، می‌توان از q استفاده کرد.


جمع‌بندی

پیشنهاد بنده، استفاده از همان الگوی پایه است. با این تفاوت که:


به جای علامت آپوستروف از حرف ø برای نشان دادن صدای همزه و عین استفاده شود.

املای «خو» در کلماتی چون «خواهر» و «خواستن» حفظ و به صورت «khw» نوشته شود.

از آپوستروف برای نشان دادن ادغام استفاده شود. همچونین، در مواقع لزوم می‌توان از آن برای مشخص کردن جدا بودن دوحرفیها استفاده کرد. برای نمونه، هرجا نیاز به دقت باشد، mazhab را به صورت maz'hab نوشت.