انواع ضرب المثل ایرانی جالب و قدیمی

ضرب المثل های ایرانی با معنی و عکس + لیست کامل مجموعه ای از ضرب المثل های ایرانی به ترتیب حروف الفبا و مثل های قدیمی ایران باستان و ضرب المثل با معنی کلاس پنجم و ضرب المثل خنده دار با معنی و ضرب المثل با معنی کلاس چهارم و ضرب المثل های ایرانی با معنی و ضرب المثل با معنی کلاس ششم و داستان ضرب المثل های معروف و ضرب المثل های رایج فارسی و ضرب المثل با معنی کلاس سوم در نم نمک.

انواع ضرب المثل ایرانی جالب و قدیمی


انواع ضرب المثل ایرانی:

1- ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ


2- ضرب المثل با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت !


3- ضرب المثل اگه مردی، سر این دسته هونگ ( هاون ) و بشکن !


4- ضرب المثل اگه بگه ماست سفیده، من میگم سیاهه !


5- ضرب المثل پیش از چوب غش و ریسه می رود


6- ضرب المثل بازبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد


7- ضرب المثل با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه !


8- ضرب المثل به يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !


9- ضرب المثل بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه !


10- ضرب المثل ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی که این ره که تو می روی به ترکستان است


11- ضرب المثل تا مردم سخن نگفته باشد عیب و هزش نهفته باشد


12- ضرب المثل توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت


13- ضرب المثل اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد !


14- ضرب المثل اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یکساعته شوهر میده!


15- ضرب المثل میمون پیر دستش را داخل نارگیل نمی کند


16- ضرب المثل صد رحمت به دزد سرگردنه


17- ضرب المثل از این ستون به آن ستون فرج است


18- ضرب المثل آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته


19- ضرب المثل پا به دریا بگذاره دریا خشک می شود

20- ضرب المثل بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده !


21- ضرب المثل بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه !


22- ضرب المثل حسود از نعمت حق بخیل است و بنده بی گناه را دشمن می داند: حسادت.


23- ضرب المثل حال در ماندگان کسی داند که به اصول خویش در ما ند:


24- ضرب المثل بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده !


25- ضرب المثل بعد از هفت كره، ادعاي بكارت !


26- ضرب المثل خاشاك به گاله ارزونه، شنبه به جهود !


27- ضرب المثل ایرانی خار را در چشم ديگران مي بينه و تير را در چشم خودش نمي بينه !


28- ضرب المثل گر تو بهتر ميزني بستان بزن !


29- ضرب المثل خدا خر را شناخت، شاخش نداد !


30- ضرب المثل خدا داده بما مالي، يك خر مانده سه تا نالي !


31- ضرب المثل گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست ؟!


32- ضرب المثل گرگ دهن آلوده و يوسف ندريده !

33- ضرب المثل گرهي كه با دست باز ميشه نبايد با دندان باز كرد !


34- ضرب المثل خدا دير گيره، اما سخت گيره !


35- ضرب المثل گوسفند بفكر جونه، قصاب به فكر دنبه !


36- ضرب المثل گوشت جوان لب طاقچه است !


37- ضرب المثل بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه !


38- ضرب المثل اینو که زائیدی بزرگ کن !


39- ضرب المثل این هفت صنار غیر از اون چارده شی است !

40- ضرب المثل چند تا پیراهن بیشتر پاره کرده: با تجربه تر است.


41- ضرب المثل چغندر به هرات زیره به کرمون: هر چیزی به جای خودش.


42- ضرب المثل چیزی که عوض داره گله نداره


43- ضرب المثل اگه زاغی کنی، روقی کنی، میخورمت !


44- ضرب المثل اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی !


45- ضرب المثل جواب ابلهان خاموشیست


46- ضرب المثل جانماز آب کشیدن


47- ضرب المثل براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنه !


48- ضرب المثل بر عكس نهند نام زنگي كافور !


49- ضرب المثل به روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم !


50- ضرب المثل جایی نمی خوابه که آب زیرش بره !


51- ضرب المثل از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن !


52- ضرب المثل از هر چه بدم اومد، سرم اومد !


53- ضرب المثل ایرانی از این گوش میگیره، از آن گوش در میکنه !


54- ضرب المثل اسباب خونه به صاحبخونه میره !


55- ضرب المثل از دور دل و میبره، از جلو زَهره رو !!


56- ضرب المثل از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه !


57- ضرب المثل از شما عباسی، از ما رقاصی !


58- ضرب المثل اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد !


59- ضرب المثل گيسش را توي آسيا سفيد نكرده !


60- ضرب المثل فارسی گابمه و آبمه و نوبت آسيابمه !


61- ضرب المثل گاوش زائيده !

لیست کامل ضرب المثل های معروف ایرانی با معنی

ضرب المثل یا زبانزد گونه ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن ها نهفته است. بسیاری از این داستانها از یاد رفته اند ، و پیشینه برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست ، با این حال ، در سخن به کار می روند.ضرب المثل های ایرانی با معنی و عکس + لیست کامل

حرف آ

آب از دستش نمیچکه


آب از سر چشمه گله


آب از آب تکان نمیخوره


آب از سرش گذشته


آب پاکی روی دستش ریخت


آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم


آب را گل آلود میکنه که ماهی بگیره


آب زیر پوستش افتاده


آب که یه جا بمونه ، میگنده .


آبکش و نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری


آب که از سر گذشت ، چه یک ذرع چه صد ذرع چه یک نی چه چه صد نی


آب که سر بالا میره ، قورباغه ابوعطا میخونه


آب نمی بینه و گرنه شناگر قابلیه


آبی از او گرم نمیشه


آتش که گرفت ، خشک و تر میسوزد


آخر شاه منشی ، کاه کشی است


آدم با کسی که علی گفت ، عمر نمیگه


آدم بد حساب ، دوبار میده


آدم تنبل ، عقل چهل وزیر داره


آدم خوش معامله ، شریک مال مردمه


آدم دست پاچه ، کار را دوبار میکنه


آدم زنده ، زندگی میخواد


آدم گدا ، اینهمه ادا؟


آدم گرسنه ، خواب نان سنگک می بینه


آدم ناشی ، سرنا را از سر گشادش میزنه


آرد خودمونو بیختیم ، الک مونو آویختیم


آرزو بر جوانان عیب نیست


آستین نو پلو بخور


آسوده کسی که خر نداره --- از کاه و جوش خبر نداره


آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه


آشپز که دوتا شد ، آش یا شوره یا بی نمک


آشپز که دو تا شد آش یا شور است یا بی نمک


آش نخورده و دهن سوخته


آفتابه خرج لحیمه


آفتابه لگن هفت دست ، شام و ناهار هیچی


آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار میکنند ، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه


آمدم ثواب کنم ، کباب شدم


آمد زیر ابروشو برداره ، چشمش را کور کرد


آنانکه غنی ترند ، محتاج ترند


آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد .


آنرا که حساب پاکه ، از محاسبه چه باکه؟


آنقدر بایست ، تا علف زیر پات سبز بشه


آنقدر سمن هست ، که یاسمن توش گمه


آنقدر مار خورده تا افعی شده


آن ممه را لولو برد


آنوقت که جیک جیک مستانت بود ، یاد زمستانت نبود؟


آواز دهل شنیده از دور خوشه


حرف الف

اجاره نشین خوش نشینه


ارزان خری ، انبان خری


از اسب افتاده ایم ، اما از نسل نیفتاده ایم


از اونجا مونده ، از اینجا رونده


از اون نترس که های و هوی داره ، از اون بترس که سر به تو داره


از این امامزاده کسی معجز نمی بینه


از این دم بریده هر چی بگی بر میاد


از این ستون بآن ستون فرجه


از بی کفنی زنده ایم


از دست پس میزنه ، با پا پیش میکشه


از تنگی چشم پیل معلومم شد --- آنانکه غنی ترند محتاج ترند


از تو حرکت ، از خدا برکت .


از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است


از خر افتاده ، خرما پیدا کرده


از خرس موئی ، غنیمته


از خر میپرسی چهارشنبه کیه؟


از خودت گذشته ، خدا عقلی به بچه هات بده


از درد لا علاجی به خر میگه خانمباجی


از دور دل و میبره ، از جلو زهره رو


از سه چیز باید حذر کرد ، دیوار شکسته ، سگ درنده ، زن سلیطه


از شما عباسی ، از ما رقاصی


از کوزه همان برون تراود که در اوست ((گر دایره کوزه ز گوهر سازند))


از کیسه خلیفه می بخشد


از گدا چه یک نان بگیرند و چه بدهند


از گیر دزد در آمده ، گیر رمال افتاد


از ماست که بر ماست


از مال پس است و از جان عاصی


از مردی تا نامردی یک قدم است


از من بدر ، به جوال کاه


از نخورده بگیر ، بده به خورده


از نو کیسه قرض مکن ، قرض کردی خرج نکن


از هر چه بدم اومد ، سرم اومد


از هول هلیم افتاد توی دیگ


از یک گل بهار نمیشه


از این گوش میگیره ، از آن گوش در میکنه


اسباب خونه به صاحبخونه میره


اسب پیشکشی رو ، دندوناشو نمیشمرند


اسب ترکمنی است ، هم از توبره میخوره هم ازآخور


اسب دونده جو خود را زیاد میکنه


اسب را گم کرده ، پی نعلش میگرده


اسب و خر را که یکجا ببندند ، اگر همبو نشند همخو میشند


استخری که آب نداره ، اینهمه قورباغه میخواد چکار؟


اصل کار برو روست ، کچلی زیر موست


اکبر ندهد ، خدای اکبر بدهد


اگر بیل زنی ، باغچه خودت را بیل بزن


اگر برای من آب نداره ، برای تو که نان داره


اگر بپوشی رختی ، بنشینی به تختی ، تازه می بینمت بچشم آن وختی


اگه باباشو ندیده بود ، ادعای پادشاهی میکرد


اگه پشیمونی شاخ بود ، فلانی شاخش بآسمان میرسید


اگه تو مرا عاق کنی ، منهم ترا عوق میکنم


اگر جراحی ، پیزی خود تو جا بنداز


اگه خدا بخواهد ، از نر هم میدهد


اگه خاله ام ریش داشت ، آقا دائیم بود


اگه خیر داشت ، اسمشو می گذاشتند خیرالله


اگر دانی که نان دادن ثواب است --- تو خود میخور که بغدادت خرابست


اگه دعای بچه ها اثر داشت ، یک معلم زنده نمی موند


اگه زاغی کنی ، روقی کنی ، میخورمت


اگه زری بپوشی ، اگر اطلس بپوشی ، همون کنگر فروشی


اگه علی ساربونه ، میدونه شترو کجا بخوابونه


اگه کلاغ جراح بود ، ماتحت خودشو بخیه میزد .


اگه لالائی بلدی ، چرا خوابت نمیبره


اگه لر ببازار نره بازار میگنده


اگه مردی ، سر این دسته هونگ (هاون) و بشکن


اگه بگه ماست سفیده ، من میگم سیاهه


اگه مهمون یکی باشه ، صاحبخونه براش گاو می کشه


اگه نخوردیم نون گندم ، دیدیم دست مردم


اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد


اگه هفت تا دختر کور داشته باشه ، یکساعته شوهر میده


اگه همه گفتند نون و پنیر ، تو سرت را بگذار زمین و بمیر


امان از خانه داری ، یکی میخری دو تا نداری


امان ازدوغ لیلی ، ماستش کم بود آبش خیلی


انگور خوب ، نصیب شغال میشه


اوسا علم این یکی رو بکش قلم


اولاد ، بادام است اولاد اولاد ، مغز بادام


اول بچش ، بعد بگو بی نمکه


اول برادریتو ثابت کن ، بعد ادعای ارث و میراث کن


اول بقالی و ماست ترش فروشی


اول پیاله و بد مستی


اول ، چاه را بکن ، بعد منار را بدزد


ای آقای کمر باریک ، کوچه روشن کن و خانه تاریک


این امامزاده را که با هم ساختیم


این تو بمیری ، از آن تو بمیری ها نیست


اینجا کاشون نیست که کپه با فعله باشه


این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه


این قافله تا به حشر لنگه


اینکه برای من آوردی ، ببر برای خاله ات


اینو که زائیدی بزرگ کن


این هفت صنار غیر از اون چارده شی است


اینهمه چریدی دنبه ات کو؟


اینهمه خر هست و ما پیاده میریم


حرف ب

با آل علی هر که در افتاد ، ور افتاد .


با اون زبون خوشت ، با پول زیادت ، یا با راه نزدیکت


با این ریش میخواهی بری تجریش؟


با پا راه بری کفش پاره میشه ، با سر کلاه


با خوردن سیرشدی با لیسیدن نمیشی


باد آورده را باد میبرد


با دست پس میزنه ، با پا پیش میکشه


بادنجان بم آفت ندارد


بادمجان بم آفت نداره


بارون آمد ، ترکها بهم رفت


با رمال شاعر است ، با شاعر رمال ، با هر دو هیچکدام با هرهیچکدام هر دو


بازی اشکنک داره ، سر شکستنک داره


بازی بازی ، با ریش بابا هم بازی


با سیلی صورت خودشو سرخ نگه میداره


بار کج به منزل نمیرسد


بار کج به منزل نمی رسد


با کدخدا بساز ، ده را بچاپ


با گرگ دنبه میخوره ، با چوپان گریه میکنه


بالابالاها جاش نیست ، پائین پائین ها راش نیست


بالاتو دیدیم ، پائینتم دیدیم


با مردم زمانه سلامی و والسلام


با یک تیر دو نشان زدن


با یک تیر دو نشان زدن


با نردبان به آسمون نمیشه رفت


با همین پرو پاچین ، میخواهی بری چین و ماچین؟


باید گذاشت در کوزه آبش را خورد


با یکدست دو هندوانه نمیشود برداشت


با یک گل بهار نمیشه


با یک گل بهار نمیشه


با یک گل بهار نمیشه


با یک گل بهار نمی آید


به اشتهای مردم نمیشود نان خورد


به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم سگ؟ گفت اگر از پل جستم رریش من و گرنه دم سگ


بجای شمع کافوری چراغ نفت میسوزد


بچه سر پیری زنگوله پای تابوته


بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه ، شوهرم شد


بخور و بخواب کار منه ، خدا نگهدار منه


بد بخت اگر مسجد آدینه بسازد --- یا طاق فرود آید ، یا قبله کج آید


به درویشه گفتند بساطتو جمع کن ، دستشو گذاشت در دهنش


به دعای گربه کوره بارون نمیاد


به هزار و یک دلیل


بدهکار رو که رو بدی طلبکار میشه


برادران جنگ کنند ، ابلهان باورکنند


برادر پشت ، برادر زاده هم پشت


خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بکش


برادری بجا ، بزغاله یکی هفت صنار


برای کسی بمیر که برات تب کنه


برای همه مادره ، برای ما زن بابا


برای یک بی نماز ، در مسجد و نمی بندند


برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه


بر عکس نهند نام زنگی کافور


به روباهه گفتند شاهدت کیه؟ گفت : دمبم


بزبون خوش مار از سوراخ در میاد


بزک نمیر بهار میاد --- کنبزه با خیار میاد


بز گر از سر چشمه آب میخوره


به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چیزم مثل همه کسه؟


به شتر مرغ گفتند بار ببر ، گفت : مرغم ، گفتند : بپر ، گفت : شترم


بعد از چهل سال گدایی ، شب جمعه را گم کرده


بعد از سی سال نوروز به شنبه افتاد


بعد از هفت کره ، ادعای بکارت


بقاطر گفتند بابات کیه؟ گفت : آقادائیم اسبه


به کیشی آمدند به فیشی رفتند


به گربه گفتند گهت درمونه ، خاک پاشید روش


به کچله گفتند : چرا زلف نمیزاری؟ گفت : من از این قرتی گیریها خوشم نمیاد


به کک بنده که رقاص خداست


بگو نبین ، چشممو هم میگذارم ، بگو نشنو در گوشمو میگیرم ، اما اگر بگی نفهمم ، نمیتونم


بگیر و ببند بده دست پهلوون


بلبل هفت تا بچه میزاره ، شیش تاش سسکه ، یکیش بلبل


بمالت نناز که بیک شب بنده ، به حسنت نناز که بیک تب بنده


بماه میگه تو در نیا من در میام


بمرغشان کیش نمیشه گفت


بمرگ میگیره تا به تب راضی بشه


بوجار لنجونه از هر طرف باد بیاد ، بادش میده


بهر کجا که روی آسمان همین رنگه


به یکی گفتند : سرکه هفت ساله داری؟ گفت : دارم و نمیدم ، گفتند : چرا؟ گفت : اگر میدادم هفت ساله نمیشد


به یکی گفتند : بابات از گرسنگی مرد . گفت : داشت و نخورد؟


بمیر و بدم


به گاو و گوسفند کسی کاری نداره


بیله دیگ ، بیله چغندر


حرف پ

پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد


پایت را به اندازه گلیمت دراز کن


پای خروستو ببند ، بمرغ همسایه هیز نگو


پایین پایین ها جاش نیست ، بالا بالا ها راش نیست


پز عالی ، جیب خالی


پس از چهل سال چارواداری ، الاغ خودشو نمیشناسه


پس از قرنی شنبه به نوروز میافته


پستان مادرش را گاز گرفته


پسر خاله دسته دیزی


پسر زائیدم برای رندان ، دختر زائیدم برای مردان ، موندم سفیل و سرگردان


پدر کو ندارد نشان از پدر --- تو بیگانه خوانش نخوانش پسر


پشت تاپو بزرگ شده


پنج انگشت برادرند ، برابر نیستند


پوست خرس نزده میفروشه


پول است نه جان است که آسان بتوان داد


پول پیدا کردن آسونه ، اما نگهداریش مشکله


پول حرام ، یا خرج شراب شور میشه یا شاهد کور


پولدارها به کباب ، بی پولها به بوی کباب ،


پول ما سکه عُمَر داره


پیاده شو با هم راه بریم


پیاز هم خودشو داخل میوه ها کرده


پی خر مرده میگرده که نعلش را بکنه


پیراهن بعد از عروسی برای گل منار خوبه


پیرزنه دستش به درخت گوجه نمیرسید ، می گفت : ترشی بمن نمیسازه


پیش از آخوند منبر نرو


پیش رو خاله ، پشت سر چاله


پیش قاضی و معلق بازی


حرف ت

ضرب المثل تا ابله در جهان است مفلس در نمی ماند


تابستون پدر یتیمونه


تا پریشان نشود کار بسامان نرسد


تا تریاق از عراق آرند ، مار گزیده مرده باشد


تا تنور گرمه نون و بچسبون


تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ میان بیرون


تا شغال شده بود به چنین سوراخی گیر نکرده بود


تا کرکس بچه دارشد ، مردار سیر نخورد


تا گفته ای غلام توام ، میفروشنت


تا گوساله گاو بشه ، دل مادرش آب میشه


تا مار راست نشه توی سوراخ نمیره


تا نازکش داری نازکن ، نداری پاهاتو دراز کن


تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها


تا هستم بریش تو بستم


تب تند عرقش زود در میاد


تخم دزد ، شتر دزد میشه


تخم نکرد نکرد وقتی هم کرد توی کاهدون کرد


تا تو فکر خر بکنی ننه ، منو در بدر میکنی ننه


ترب هم جزء مرکبات شده


ترتیزک خریدم قاتق نونم بشه ، قاتل جونم شد


تره به تخمش میره ، حسنی به باباش


تعارف کم کن و بر مبلغ افزا


تغاری بشکنه ماستی بریزد --- جهان گردد به کام کاسه لیسان


تف سر بالا ، بر میگرده بریش صاحبش


تلافی غوره رو سر کوره در میاره


تنبان مرد که دو تا شد بفکر زن دوم میافته


تنبل مرو به سایه ، سایه خودش میآیه


تنها بقاضی رفته خوشحال برمیگرده


تیری که در رفت به دست نیاید


تیری که در رفت به دست نیاید


تو از تو ، من ازبیرون


تو بگو ((ف)) من میگم فرحزاد


توبه گرگ مرگه


تو که نی زن بودی چرا آقا دائیت از حصبه مرد


تومون خودمونو میکشه ، بیرونمون مردم را


توی دعوا نون و حلوا خیر نمیکنند


حرف ث

ضرب المثلی که با این حرف شروع شود نداریم.


حرف ج

جا تره و بچه نیست


جاده دزد زده تا چهل روز امنه


جایی نمیخوابه که آب زیرش بره


جایی که میوه نیست چغندر ، سلطان مرکباته


جواب ابلهان خاموشیست


جواب های ، هویه


جوانی کجائی که یادت بخیر


جوجه را آخر پائیز میشمرند


جوجه رو آخر پائیز می شمارند


جوجه همیشه زیر سبد نمیمونه


جون به عزرائیل نمیده


جهود ، خون دیده


جهود ، دعاش را آورده


جیبش تار عنکبوت بسته


جیگر جیگره ، دیگر دیگره


حرف چ

چار دیواری اختیاری


چاقو دسته خودشو نمیبره


چاه کن همیشه ته چاهه


چاه مکن بهر کسی ، اول خودت ، دوم کسی


چاه نکنده منار را می دزدد


چرا توپچی نشدی


چراغی که به خونه رواست ، به مسجد حرام است


چشته خور بدتر از میراث خوره


چشم داره نخودچی ، ابرو نداره هیچی


چشمش آلبالو گیلاس می چینه


چشمش هزار کار میکنه که ابروش نمیدونه


چغندر گوشت نمیشه ، دشمنم دوست نمیشه


چنار در خونه شونو نمی بینه


چوب خدا صدا نداره ، هر کی بخوره دوا نداره


چوب دو سر طلا ست


چوب را که برداری ، گربه دزده فرار میکنه


چوب معلم گله ، هر کی نخوره خله


چو به گشتی ، طبیب از خود میازار --- چراغ از بهر تاریکی نگه دار


چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن --- که گوهر فرو شست یا پیله ور


چه خوشست میوه فروشی --- گر کس نخرد خودت بنوشی


چه عزائیست که مرده شور هم گریه میکنه


چه علی خواجه ، چه خواجه علی


چه مردی بود کز زنی کم بود


چیزی که شده پاره ، وصله ور نمی داره


چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است


چیزی که عوض داره گله نداره


حرف ح

ضرب المثلی که با این حرف شروع شود نداریم.


حرف خ

خار را در چشم دیگران می بینه و تیر را در چشم خودش نمی بینه


خاشاک به گاله ارزونه ، شنبه به جهود


خاک خور و نان بخیلان مخور ((... خار نه ای زخم ذلیلان مخور))


خاک کوچه برای باد سودا خوبه


خال مهرویان سیاه و دانه فلفل سیاه --- هر دو جانسوز است اما این کجا و آن کجا؟


خاله ام زائیده ، خاله زام هو کشیده


خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه یوز


خاله سوسکه به بچه اش میگه : قربون دست و پای بلوریت


خانه ای را که دو کدبانوست ، خاک تا زانوست


خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالی باشه


خانه خرس و بادیه مس؟


خانه داماد عروسیست ، خانه عروس هیچ خبری نیست


خانه دوستان بروب و در دشمنان را مکوب


خانه قاضی گردو بسیاره شماره هم داره


خانه کلیمی نرفتم وقتی هم رفتم شنبه رفتم


خانه نشینی بی بی از بی چادریست


خانه همسایه آش میپزند بمن چه؟


خدا به آدم گدا ، نه عزا بده نه عروسی


خدا برف را به اندازه بام میده


خدا جامه میدهد کو اندام؟ نان میدهد کو دندان؟


خدا خر را شناخت ، شاخش نداد


خدا خر را شناخت و شاخ بهش نداد


خدا داده بما مالی ، یک خر مانده سه تا نالی


خدا دیر گیره ، اما سخت گیره


خدا را بنده نیست


خدا روزی رسان است ، امااِهنی هم می خواد


خدا سرما را بقدر بالا پوش میده


خدا شاه دیواری خراب کنه که این چاله ها پر بشه


خدا گر ببندد ز حکمت دری --- ز رحمت گشاید در دیگری


خدا میان دانه گندم خط گذاشته


خدا میخواهد بار را بمنزل برساند من نه ، یک خر دیگه


خدا نجار نیست اما در و تخته رو خوب بهم میندازه


خدا وقتی بخواد بده ، نمیپرسه تو کی هستی؟


خدا وقتی ها میده ، ور ور جماران هم ، ها میده


خدا همه چیز را به یک بنده نمی ده


خدا همونقدر که بنده بد داره ، بنده خوب هم داره


خدایا آنکه را عقل دادی چه ندادی و آنکه را عقل ندادی چه دادی؟ ((خواجه عبدالله انصاری))


خدا یه عقل زیاد بتو بده یه پول زیاد بمن


خر ، آخور خود را گم نمیکنه


خراب بشه باغی که کلیدش چوب مو باشه


خر ، ار جل ز اطلس بپوشد خر است


خر است و یک کیله جو


خر از لگد خر ناراحت نمیشه


خر باربر ، به که شیر مردم در


خر به بوسه و پیغام آب نمی خوره


خربزه شیرین مال شغاله


خربزه که خوردی باید پای لرزش هم بشینی


خربزه میخواهی یا هندوانه : هر دو دانه


خر بیارو باقلا بار کن


خر ، پایش یک بار به چاله میره


خرج که از کیسه مهمان بود --- حاتم طایی شدن آسان بود


خر چه داند قیمت نقل و نبات؟


خر خالی یرقه میره


خر ، خسته - صاحب خر ، ناراضی


خر خفته جو نمی خوره


خر در گل ماندن


خر در گل ماندن


خر دیزه است ، به مرگ خودش راضی است تا ضرر بصاحبش بزنه


خر را با آخور میخوره ، مرده را با گور


خر را جایی می بندند که صاحب خر راضی باشه


خر را که به عروسی میبرند ، برای خوشی نیست برای آبکشی است


خر را گم کرده پی نعلش میگرده


خر ، رو به طویله تند میره


خرس ، تخم میکنه یا بچه؟ از این دم بریده هر چی بگی برمیاد


خرس در کوه ، بو علی سیناست


خرس شکار نکرده رو پوستشو نفروش


خر سواری را حساب نمیکنه


خر ، سی شاهی ، پالون دو زار


خر کریم را نعل کردن


خر که جو دید ، کاه نمیخوره


خر ، که علف دید گردن دراز میکنه


خر گچ کش روز جمعه از کوه سنگ میاره


خر لخت راپالانشو بر نمیدارند


خر ما از کرگی دم نداشت


خر ناخنکی صاحب سلیقه میشود


خروار نمکه ، مثقال هم نمکه


خر وامانده معطل چشه


خروسی را که شغال صبح میبره بگذار سر شب ببره


خر ، همان خره پالانش عوض شده


خریت ارث نیست بهره خداداده س


خری که از خری وابمونه باید یال و دمشو برید


خوشبخت آنکه خورد و کِشت ، بدبخت آنکه مرد و هِشت


خواب پاسبان ، چراغ دزده


خنده کردن دل خوش میخواد و گریه کردن سر وچشم


خواهر شوهر ، عقرب زیر فرشه


خواست زیر ابروشو برداره ، چشماشو کور کرد


خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو


خوبی لر به آنست که هر چه شب گوید روزنه انست


خودتو خسته ببین ، رفیقتو مرده


خودشو نمیتونه نگهداره چطور منو نگهمیداره؟


خود گوئی و خود خندی ، عجب مرد هنر مندی


خودم کردم که لعنت بر خودم باد


خوردن خوبی داره ، پس دادن بدی


خوشا بحال کسانی که مردند و آواز ترا نشنیدند


خوشا چاهی که آب از خود بر آرد


خوش بود گر محک تجربه آید بمیان --- تا سیه روی شود هر که دراو غش باشد .


خوش زبان باش در امان باش


خولی بکفم به که کلنگی بهوا


یک ده آباد به از صد شهر خراب


خونسار است و یک خرس


خیر در خانه صاحبش را میشناسد


خیک بزرگ ، روغنش خوب نمیشه


حرف د

دادن بدیوانگی گرفتن بعاقلی


دارندگیست و برازندگی


داری طرب کن ، نداری طلب کن


داشتم داشتم حساب نیست ، دارم دارم حسابه


دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد


دانا گوشت میخورد نادان چغندر


دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه --- هر دو جانسوز است اما این کجا و آن کجا


دایه از مادر مهربانتر را باید پستن برید


دختر ، تخم تر تیزک است


دختر تنبل ، مادر کدبانو را دوست داره


دخترمیخوهی ماماش را بین --- کرباس میخواهی پهناش را ببین


دختر همسایه هر چه چل تر برای ما بهتر


دختری که مادرش تعریف بکنه برای آقا دائیش خوبه


درازی شاه خانم به پهنای ماه خانم در


در بیابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام


در بیابان لنگه کفش ، نعمت خداست


در پس هر گریه آخر خنده ایست


در جنگ ، حلوا تقسیم نمیکنند


در جوانی مستی ، در پیری سستی ، پس کی خدا پرستی؟


در جهان هر کس که داره نان مفت ، میتواند حرفهای خوب گفت


در جهنم عقربی هست که از دستش به مار غاشیه پناه میبرند


در جیبش را تار عنکبوت گرفته است


در چهل سالگی طنبور میآموزد در گور استاد خواهد شد


در حوضی که ماهی نیست ، قورباغه سپهسالاره


در خانه ات را ببند همسایه تو دزد نکن


در خانه اگر کس است یکحرف بس است


در خانه بیعاره ها نقاره میزنند


در خانه مور ، شبنمی طوفانست


در خانه هر چه ، مهمان هر که


درخت اگر متحرک شدی ز جای بجای --- نه جور اره کشیدی نه جفای تبر


درخت پر بار ، سنگ میخوره


درخت پر بار ، سنگ میخوره


درخت کاهلی بارش گرسنگی است


درخت کج جز بآتش راست نمیشه


درخت گردکان باین بلندی --- درخت خربزه الله اکبر


درخت هر چه بارش بیشتر بشه ، سرش پائین تر میاد


درد دل خودم کم بود ، اینهم قرقر همسایه


درد ، کوه کوه میاد ، مومو میره


در دروازه را میشه بست ، اما در دهن مردم و نمیشه بست


در دنیا همیشه بیک پاشنه نمیچرخه


در دنیا یه خوبی میمونه یه بدی


در دیزی بازه ، حیای گربه کجا رفته


در دیزی باز است حیای گربه کجاست


در زمستان ، الو ، به از پلوه


در زمستان یه جل بهتر از یه دسته گله


درزی در کوزه افتاد


در زیر این گنبد آبنوسی ، یکجا عزاست یکجا عروسی


درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی --- جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را . (( نظیری نیشابوری))


در شهر کورها یه چشمی پادشاست


در شهر نی سواران باید سوار نی شد


در عفو لذتیست که در انتقام نیست


در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (( حافظ شیرازی))


در کف شیر نر خونخواره ای --- غیر از تسلیم و رضا کو چاره ای؟


در مجلس خود راه مده همچو منی را --- کافسرده دل افسرده کند انجمنی را


درم داران عالم را کرم نیست --- کریمان را بدست اندر درم نیست


در مسجده ، نه کند نیست نه سوزوندنی


در نمک ریختن توی دیگ باید به مرد پشت کرد


درویش از ده رانده ، ادعای کدخدائی کند


درویش مومیائی ، هی میگی و نمیائی


درویش را گفتند : در دکانتو ببند دهنشو هم گذاشت


در ، همیشه بیک پاشنه نمیگرده


درهفت آسمان یک ستاره نداره


دزد ، آب گرون میخوره


دزد بازار آشفته میخواهد


دزد باش و مرد باش


دزد به یک راه میرود ، صاحب مال به هزار راه


دزد حاضر و بز حاضر


دزد ناشی به کاهدون میزنه


دزدی آنهم شلغم؟


دزدی که نسیم را بدزدد دزد است


دست بالای دست بسیار است . ((در جهان پیل مست بسیار است ...))


دست به دنبک هر کی بزنی صدا میده


دست بریده قدر دست بریده را میدونه


دست بشکند در آستین ، سر بشکند درکلاه


دست بیچاره چون بجان نرسد --- چاره جز پیرهن دریدن نیست


دست بی هنر کفچه گدئیست


دست پشت سر نداره


دست پیش را گرفته که پس نیفته


دستت چربه ، بمال سرت


دستت چو نمیرسد به خانم --- دریاب کنیز مطبخی را


دستت چو نمیرسد به کوکو ، خشکه پلو را فرو کو


دست تنگی بدتر از دلتنگی است


دست خالی برای تو سر زدن خوبه


دست در کاسه و مشت در پیشانی


دست ، دست را میشناسه


دست دکاندار تلخ است


دست راست را از چپ نمیشناسه


دستش به خر نمیرسه پالان خر را بر میدارد


دستش به دم گاو بند شده


دستش به عرب و عجم بند شده است


دستش بدهنش میرسه


دستش در کیسه خلیفه است


دستش را به کمرش گرفته که از بیگی نیفته


دستش شیره ایست یا دستش چسبناک است


دستش را توی حنا گذاشت


دست شکسته بکار میره ، دل شکسته بکار نمیره


دست شکسته وبال گردنه


دستش نمک نداره


دست کار دل و نمیکنه و دل کار دست و نمیکنه


دستش کجه


دست که به چوب بردی گربه دزده حساب کار خودشو میکنه


دست که بسیار شد برکت کم می شود


دست ما کوتاه و خرما بر نخیل . ((پای ما لنگ است و منزل بس دراز)) (( حافظ شیرازی))


دست ننت درد نکنه


دست و روت را بشور منم بخور


دست و رویش را با آب مرده شور خانه شسته است


دستی را که حاکم ببره خون نداره یا دیه نداره


دستی را که نمیتوان برید باید بوسید


دستی را که از من برید ، خواه سگ بخورد خواه گربه


دشمنان در زندن با هم دوست شوند


دشمن دانا بلندت میکند --- بر زمینت میزند نادان دوست


دشمن دانا که غم جان بود --- بهتر از دوست که نادان بود . (( نظامی))


دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد . ((دانی که چه گفت زال با رستم گرد)) (( سعدی))


دعا خانه صاحبش را میشناسد


دعا کن ((الف)) بمیره یا دعا کن بابات بمیره


دعوا سر لحاف ملا نصرالدین بود


دلاکها که بیکار میشوند سر هم را میتراشند


دل بیغم دراین عالم نباشد --- اگر باشد بنی آدم نباشد .


دل سفره نیست که آدم پیش هر کس باز کنه


دلش درو طاقچه نداره


دلم خوشه زن بگم اگر چه کمتر از سگم


دلو همیشه از چاه درست در نمیاد


دماغش را بگیری جانش در میاد


دم خروس از جیبش پیداست


دمش را توی خمره زده است


دندن اسب پیشکشی را نمیشمارند


دندونه اسب پیشکش را نمی شمارند


دنده را شتر شکست ، تاوانش را خر داد


دنیا پس از مرگ ما ، چه دریا چه سراب


دنیا دمش درازه


دنیا جای آزمایش است ، نه جای آسایش


دنیا ، دار مکافاته


دنیا را آب ببره او راخواب میبره


دنیا را هر طور بگیری میگذره


دنیایش مثل آخرت یزیده


دنیا محل گذره


دو تا در را پهلوی هم میگذارند برای اینست که به درد هم برسند


دو خروس بچه از یک مرغ پیدا میشوند ، یکی ترکی میخونه یکی فارسی


دود از کنده بلند میشه


دود ، روزنه خودشو پیدا میکنه


دو دستماله میرقصه


دور اول و بد مستی؟


دور دور میرزا جلاله ، یک زن به دو شوهر حلاله


دوری و دوستی


دوست آنست که بگریاند. دشمن آنست که بخنداند


دوست همه کس ، دوست هیچکس نیست


دوستی بدوستی در ، جو بیار زرد آلو ببر


دوستی دوستی از سرت میکنند پوستی؟


دوستی خاله خرسه


دوستی خاله خرسه


دوصد گفته چو نیم کردار نیست


دو صد من استخوان باید که صدمن بار بردارد


دوغ در خانه ترش است


دوغ و دوشاب در نظرش یکیست


دو قرت و نیمش باقیه


دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو --- دوتای جامه اگر کهنه است و گر از نو .


هزار مرتبه بهتر بنزد ابن یمین --- زفرمملکت کیقباد و کیخسرو .


ده انگشت را خدا برابر نیافریده


ده ، برای کدخدا خوبه و برادرش


ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند .


دهنش آستر داره


دهنش چاک و بست نداره


دهن مردم را نمیشود بست


دهنه جیبش را تار عنکبوت گرفته


دیده می بینه ، دل میخواد


دیر آمده زود میخواد بره


دیر زائیده زود میخواد بزرگ کنه


دیشب همه شب کمچه زدی کو حلوا؟


دیگ به دیگ میگه روت سیاه ، سه پایه میگه صل علی


دیگران کاشتند ما خوردیم ، ما میکاریم دیگران بخورند


دیگ ملا نصرالدین است


دیوار حاشا بلنده


دیوار موش داره ، موش هم گوش داره


دیوانه چو دیوانه به بیند خوشش آید


حرف ذ

ذات نایافته از هستی بخش --- کی تواند که شود هستی بخش؟ ((جامی))


ذره ذره کاندرین ارض و سماست --- جنس خود را همچو کاه و کهرباست . ((مولوی))


ذره ذره جمع گردد وانگهی دریا شود


قطره قطره جمع شود وانگهی دریا شود


حرف ر

راستی هیبت اللهی یا میخواهی منو بترسونی؟


راه دزد زده تا چهل روز امنه


راه دویده ، کفش دریده


رحمت بکفن دزد اولی


رخت دو جاری را در یک طشت نمیشه شست


رستم است و یکدست اسلحه


رستم در حمام است


رستم صولت و افندی پیزی


رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت . ((نریخت درد می و محتسبز دیر گذشت ...)) ((آصفی هروی))


رطب خورده کی منع رطب چون کند


رفت زیر ابروش را برداره چشمش را هم کور کرد


رفت به نان برسه بجان رسید


رفتم ثواب کنم کباب شدم


رفتم خونه خاله دلم واشه ، خاله خسبید دلم پوسید


رفتم شهر کورها ، دیدم همه کور ، منهم کور


رقاصه نمیتونست برقصه میگفت زمین کجه


رند را بند و قحبه را پند سود نکند


رنگم ببین و حالمو نپرس


روبرو خاله و پشت سر چاله


روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد


روز از نو ، روزی از نو


روز گار آئینه را محتاج خاکستر کند


روزگار است اینکه گه عزت دهد و گه خوار دارد --- چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد .((قائم مقام فراهانی))


روزه خوردنشو دیدم ، ولی نماز کردنش را ندیده ام


روزی به قدمه


روزی گریه دست زن شلخته است


روضه خوان پشمه چال است


روغن چراغ ریخته وقف امامزاده


روغن روی روغن میره ، بلغور ، خشک میمونه


رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز --- تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی . ((عبید زاکانی))


روی گدا سیاهه ولی کیسه اش پره


ریسمان سوخت و کجیش بیرون نرفت


ریش و قیچی هر دو در دست شماست


ریش و قیچی دست شماست


ریگی در کفش داشتن


ریگی در کفش داشتن


حرف ز

ز آب خرد ، ماهی خرد خیزد --- نهنگ آن به که از دریا گریزد


زاغم زد و زو غم زد ، پس مانده کلاغ کورم زد


زبان بریده بکنجی نشسته صم بکم --- به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم . ((سعدی))


زبان خر را خلج میدونه


زبان خوش ، مار را از سوراخ بیرون می آورد


زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد


زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد --- بهوش باش که سر در سر زبان نکنی .


زبان گوشت است بهر طرف که بچرخانی میچرخه


زخم زبان از زخم شمشیر بدتره


زدی ضربتی ضربتی نوش کن


زرد آلو را میخورند برای هسته اش


زرنگی زیاد فقر میآره


زرنگی زیاد مایه جوانمرگیست


ز عشق تا بصبوری هزار فرسنگ است ((دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است؟)) ((سعدی))


زعفران که زیاد شد بخورد خر میدهند


زکوة تخم مرغ یک دانه پنبه دونه است


زمانه ایست که هر کس بخود گرفتار است ((تو هم در آینه حیران حسن خویشی ...)) ((آصفی هروی))


زمانه با تو نسازد ، تو با زمانه بساز


زمستان رفت و رو سیاهی به زغال موند


زن آبستن گل میخوره اما گل داغستان


زن ازغازه سرخ رو شود و مرد از غزا


زن بد را اگر در شیشه هم بکنند کار خودشو میکنه


زن بلاست ، اما الهی هیچ خانه ای بی بلا نباشه


زن بیوه را میوه اش میخواهند


زن تا نزائیده دلبره ، وقتیکه زائید مادره


زن جوان را تیری به پهلو نشیند به که پیری


زن راضی ، مرد راضی ، گور پدر قاضی


زن سلیطه سگ بی قلاده است


زن که رسید به بیست ، باید بحالش گریست


زنگوله پای تابوت


زن نجیب گرفتن آسونه ، ولی نگهداریش مشکله


زن و شوهر جنگ کنند ، ابلهان باور کنند


زنی که جهاز نداره ، اینهمه ناز نداره


زورش بخر نمیرسه پالون خر را بر میداره


زور داری ، حرفت پیشه


زور دار پول نمیخواد ، بی زور هم پول نمیخواد


زهر طرف که کشته شود اسلام است


زیر آب زنی


زیر اندزش زمین است و رواندازش آسمون


زیر پای کسی پوست خربزه گذاشتن


زیر دمش سست است


زیر دیگ اتش است و زیر آدم آدم


زیر سرش بلنده


زیر شالش قرصه


زیر کاسه نیم کاسه ایست


زیره به کرمان میبره


حرف س

سال به دوازده ماه ما می بینیم یکدفعه هم تو ببین


سال به سال دریغ از پارسال


سالها میگذاره تا شنبه به نوروز بیفته


سالی که نکوست از بهارش پیداست


سبوی خالی را بسبوی پر مزن


سبوی نو آب خنک دارد


سبیلش آویزان شد


سبیلش را باید چرب کرد


سپلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد


سخن خود تو کجا شنیدی ، اونجا که حرف مردمو شنیدی


سر بریده سخن نگوید


سر بزرگ بلای بزرگ داره


سر بشکنه در کلاه ، دست بشکنه در آستین


سر بی صاحب میتراشه


سر بیگناه ، پای دار میره اما بالای دار نمیره


سر پیری و معرکه گیری


سر تراشی را از سر کچل ما میخواد یاد بگیره


سر حلیم روغن میرود


سر خر باش ، صاحب زر باش


سر را با پنبه میبرد


سر را قمی می شکنه تاوانش را کاشی میده


سر زلف تو نباشد سر زلف دگری


سرش از خودش نیست .


سرش به تنش زیادی میکنه


سرش به کلاش میارزه


سرش بوی قرمه سبزی میده


سرش توی حسابه


سرش توی لاک خودشه


سرش جنگه اما دلش تنگه


سرش را پیراهن هم نمیدونه


سر قبری گریه کن که مرده توش باشه


سر قبرم کثافت نکن از فاتحه خواندنت گذشتم


سر کچل را سنگی و دیوانه را دنگی


سر کچل و عرقچین


سرکه مفت از عسل شیرین تره


سرکه نقد بهتر از حلوای نسیه است


سرکه نه در راه عزیزان بود --- بار گرانیست کشیدن بدوش ((سعدی))


سر گاو توی خمره گیر کرده


سر گنجشکی خورده


سر گنده زیر لحافه


سرم را میشکنه نخودچی جیبم میکنه


سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی --- که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی .


سرنا را از سر گشادش میزنه


سرناچی کم بود یکی هم از غوغه اومد


سری را مه درد نیمکند دستمال مبند


سری که عشق ندارد کدوی بی بار است . ((لبی که خنده ندارد شکاف دیوار است ...))


سری که عشق ندارد کدوی بی بار است . ((لبی که خنده ندارد شکاف دیوار است ...))


سزای گرانفروش نخریدنه


سسک هفت تا بچه میآره یکیش بلبله